بازی Europa Universalis IV یک بازی استراتژیک می باشد و داستان آن درباره ی اریخ اروپا می باشد که این بازی نسخه چهرم بازی های Europa Universalis می باشد. در اسن نسخه که توسط شرکت Paradox Development Studio ساخته شده است نسبت به مدل های قبلی پیشرفت چندانی نکرده و گرافیک و صدا گزاری در همان سطح های قبلی ولی سلاح ها و وسایل مبارزه پیشرفت زیادی کرده اند. در این بازی شما می توانید در تمام قاره اروپا سفر کنید و در تمامی کشور های به اکتشافات و پرده برداری از حقایق 700 ساله پیش اروپا مشغول شوید.
جهت مشاهده ی ادامه ی نقد و بررسی بر روی ادامه مطلب کلیک کنید:
در این بازی شما می توانید در تمام قاره اروپا سفر کنید و در تمامی کشور های به اکتشافات و پرده برداری از حقایق ۷۰۰ ساله پیش
جهت خواندن ادامه این مطلب روی لینک دانلود پایین کلیک کنید
دختری در بچگی مورد اذیت و آزار قرار میگیرد و به حدی از این اتفاق دچار وحشت و ترس می شود که حتی در بزرگسالی نیز این ترس و خاطره بد در ذهنش باقی می ماند. حالا شیرین که دختر بزرگی شده و دوبار هم تا آستانه ازدواج رفته، فاجعه ای به بار می آورد که ریشه در ترس او در اتفاقات دوران کودکی اش دارد و...
کارگردان :
پوران درخشنده : وی متولد ۷ فروردین ۱۳۳۰در کرمانشاه می باشد. درخشنده در سال 1354 در سازمان صدا و سیما مشغول به کار شد و سالها در این سازمان فعالیت کرد. وی در این مدت آثار مستند زیادی را تهیه و تولید کرد اما اولین ساخته بلند سینمایی اش به نام « رابطه » را در سال 1364 روانه سینما کرد و نام خود را به عنوان اولین فیلمساز زن ایرانِ پس از انقلاب مطرح کرد. فیل
جهت خواندن ادامه این مطلب روی لینک دانلود پایین کلیک کنید
با بازی نرگس محمدی در نقش میانسالی ستایش تصویربرداری سریال «ستایش 2» ادامه دارد + اولین عکسها تاریخ درج : 19 شهريور ۱۳۹۲ سرفصل : تلویزیون خلاصه مطلب : تصویربرداری سری دوم مجموعه تلویزیونی «ستایش» به کارگردانی سعید سلطانی همچنان ادامه دارد.
به گزارش سینمانگار، تصویربرداری سری دوم مجموعه تلویزیونی «ستایش» به کارگردانی سعید سلطانی همچنان ادامه دارد.
گروه تولید «ستایش 2» پس از پایان فیلمبرداری بخش های شمال کشور، به تهران بازگشته و به فیلمبرداری باقی بخشهای سریال مشعول هستند.
در این سریال نرگس محمدی بار دیگر در نقش "ستایش" و البته این بار در میانسالی او ظاهر خواهد شد. پیش از این از لعیا زنگنه به عنوان بازیگر نقش میانسالی ستایش نام برده می شد.
داریوش ارجمند نیز همچون سری اول این مجموعه، در نقش حشمت فردوس بازی خواهد کرد. ضمن آنکه مهدی سلوکی که در سری اول در نقش برادر ستایش ظاهر شده بود، در سری دوم نقش فرزند ستایش را بازی خواهد کرد.
جهت خواندن ادامه این مطلب روی لینک دانلود پایین کلیک کنید
نقد و بررسی فیلم The Five-Year Engagement ( نامزدی پنج ساله )
« نامزدی پنج ساله/ The Five-Year Engagement » براساس ایده ای مشترک از نیکلاس استولر و جیسون سیگل ساخته شده است. در ارتباط با این موضوع استولر عنوان کرده کهقبل از نوشتن فیلمنامه به تماشای فیلم « آنی هال / Annie Hall » نشسته تا بتواند به فضایی کمدی که در این فیلم بوده دست پیدا کند و نمونه مدرن آن را در فیلم جدیدش بکار بگیرد. ظاهراً آنچه که استولر قصد داشته از فیلم جدیدش ارائه دهد، داستانی رمانتیک و پرکشش ب
ا غافلگیری های متعدد بوده که در مدت زمانی نسبتاً طولانی 2 ساعت موجب خستگی مخاطبش نشود. او برای اینکار به سراغ دوست صمیمی اش جیسون سیگل رفت و با کمک او توانست فیلمنامه را تکمیل کند و خودِ سیگل را هم در نقش اصلی قرار داد چراکه معتقد بود سیگل به جهت کمک در نگارش فیلمنامه بهتر از هرکسی به فضای داستان آشنایی دارد و می تواند به خوبی از عهده این نقش بربیاید. شاید آنچه که این دو فکر می کردند این بود که « نامزدی پنج ساله » خواهد توانست موفقیت های خوب فیلم « فراموش کردن سارا مارشال/ Forgetting Sarah Marshall » را بار دیگر تکرار کند اما فیلم جدید استولر ضعف های مهمی دارد که باعث می شود نتوانیم صفت این فیلم را " موفق " عنوان کنیم.داستان این فیلم از جایی آغ
کمپانی مارول و داستان قهرمان های رنگارنگش سالهاست که میهمان خانه های مردم هست بطوریکه تقریباً امکان ندارد کسی را در جهان بیابید که نامی از قهرمان های
این کمپانی نشنیده باشد. این قهرمان ها با دلاوری ها و قدرت هایی که در
کتابهایشان از آنها نام برده شده، می توانند هر دشمنی را از پای درآورند و جهان را از شر بدی ها خلاص کنند. به اعتقاد بسیاری از
کارشناسان و صاحبان قلم، به دلیل آنکه تاریخ کشور آمریکا فاقد قهرمان واقعی بوده ( کسی که بتوان او را قهرمان ملی توصیف کرد) ، تصمیم بر این گرفته شد تا چنین قهرمان تخیلی به مردم معرفی شوند و چنان بر روی آنها تبلیغ شود تا روزی تبدیل به یکی از اجزای لاینفک زندگی مردم آمریکا شود که باید گفت در این راه کاملاً هم موفق بوده اند. امروز بعد از گذشت بیش از نیم قرن از پیدایش این قهرمان ها شاهد هستیم که فرهنگ قهرمان پروری به خوبی در جامعه آمریکا نهادینه شده و بیشتر مردم این کشور کماکان علاقه مند هستند تا شنل بر تن کنند و به نجات دنیا بشتابند!
اما در دهه ی نخست قرن بیست و یکم بود که شاهد ورود پر قدرت قهرمانان کتابهای کمیک مصور بر پرده سینماها بودیم. مرد عنکبوتی، سوپرمن و بتمن از جمله شخصیت هایی بودند که ورودشان بر پرده سینماها موفقیت آمیز بود و تهیه کنندگان هم با سود فراوانی که از فروش این فیلمها بدست آورده بودند، با مارول به مذاکره پرداختند تا بتوانند امتیاز شخصیت های دیگر این کمپانی را برای تبدیل به نسخه سینمایی خریداری کنند. اما بین یکی از مهمترین شخصیت هایی که گمانه زنی ها درباره محبوبیت آن هر روز بیشتر می شد، تونی استارک یا همان مرد آهنی بود. این شخصیت از آن جهت که نسبت به اَبَر قهرمانان دیگر ، اندکی ناشناخته تر بود ( مخصوصاً برای مردم دیگر نقاط جهان)، مارول مردد بود تا امتیاز ساخت فیلم از روی این شخصیت را صادر کند اما در نهایت با مذاکرات فراوانی که انجام شد بالاخره مارول کوتاه آمد و فیلم « مرد آهنی/ Iron Man » ساخته و روانه سینماها شد و استقبال بسیار خوبی هم از آن بعمل آمد. این استقبال خوب سبب شد تا تهیه کنندگان به این فکر بیفتند که گروه " انتقام جویان " که شامل تعدادی از قهرمانان می شود را با هم در یک فیلم گرد هم آورند. اما این پیشنهاد با مخالفت مارول مواجه شد چراکه آنها معتقد بودند به جز مرد آهنی و هالک ، دیگر قهرمان ها هنوز برای مخاطبان سینما به درستی معرفی نشده و بهتر هست که ابتدا برای هرکدام از آنها فیلمی جداگانه ساخته شود و بعد از آشنا شدن تماشاگران با آنها و همچنین بازخورد فیلمهایشان، این گروه را در یک فیلم دور یکدیگر جمع کرد و همینطور هم شد. در سالهای گذشته و به فاصله کوتاهی از یکدیگر ، شخصیت هایی نظیر کاپیتان آمریکاو ثور به سرعت وارد سینماها شده و صاحب فیلمی اختصاصی برای خود شدند؛ در این بین قهرمانان کوچکتری نظیر " بیوه سیاه پوش " هم در قسمت دوم « مرد آهنی » به اختصار معرفی شد تا ذهنیت تماشاگر برای تماشای فیلم « انتقام جویان/ The Avengers » کاملاً آماده شود.حالا بعد از گذشت 7 سال از اولین
در سال 2009 ، پیتر جکسون با همراهی کمپانی تری استار، تصمیم گرفتند تا تهیه کنندگی فیلمی تخیلی را برعهده بگیرند که کارگردانش ، فیلمسازی کاملاً بی تجربه به نام نیل بلومکمپ بود و تنها سابقه ساخت چند فیلم کوتاه را در کارنامه هنری اش داشت. اما با اینحال پروژه « منطقه 9 » با بودجه 30 میلیون در اختیار نیل بلومکمپ قرار گرفت و وی توانست « منطقه 9 » را تبدیل به یکی از بهترین آثار تخیلی تاریخ سینما مبدل کند که 4 کاندیداتوری اسکار را هم برایش به ارمغان آورد. نکته جالب در مورد موفقیت « منطقه 9 » این بود که محدود به فروش عالی 115 میلیون دلاری اش نمی شد، بلکه این فیلم توانسته بود نظر مساعد اکثر منتقدان را به همراه داشته باشد که چنین اتفاقی کمتر درباره یک اثر تخیلی و نسبتاً فانتزی، افتاده بود. حال پس از 3 سال از موفقیت عظیم « منطقه 9 » ، نیل بلومکمپ بار دیگر با یک اثر تخیلی دیگر با نام « ایلیزیوم ( در فارسی « بهشت » هم نامیده می شود.) به سینماها بازگشته که این یکی با بودجه ای 120 میلیون دلاری ساخته شده و یک بلاک باستر محسوب می شود.
داستان ایلیزیوم، در سال 2154 اتفاق می افتاد. در این دوران محل زندگی انسانها به دو دسته تقسیم بندی شده است. گروه اول افرادی هستند که در منطقه ای خارج از جو کره زمین به نام " ایلیزیوم / Elysium » ساکن هستند. این افراد رفاه و امنیت فوق العاده ای دارند و اغلب هم بیماری هایشان در کسری از ثانیه درمان می شود. اما گروه دوم ساکنان طبقه ضعیف اجتماع هستند که در سیاره زمین ویران شده زندگی میکنند و امنیت و رفاهی ندارند.
مکس ( مکسول پری کاتن ) پسربچه یتیمی هست که در کره زمین زندگی میکند و در دنیای کودکانه خود، به دختری به نام فری ( ولنتینا جیرون ) قول می دهد که روزی او را به ایلیزیوم ببرد تا مشکلاتشان به انتها برسد. سالها می گذرد و حالا مکس فردی جوان ( با بازی مت دیمون) است که در کره زمین در کارخانه ربات سازی مشغول به کار است. مکس که زمانی خلافکار بوده، در حال حاضر اصلاً علاقه ای به کار و زندگی اش ندارد و در نهایت براساس یک اتفاق در معرض امواج کشنده ای قرار میگیرد که زندگی او را در آستانه مرگ تا 5 روز آینده پیش می برد. مکس برای درمان نیاز هست تا به ایلیزیوم برود اما وزیر ایلیزیوم به نام دلاکورت ( جودی فاستر ) به شدت مخالف ورود زمینی ها به این سیاره هست و در حال تدوین قانونی برای لغو همیشگی سفر افراد ساکن زمین به ایلیزیوم است. با اینحال مکس توسط افرادی مامور می شود تا این نا عدالتی را برطرف کند و...
« ایلیزیوم » در نگاه اول مشابه بسیاری از آثار شاخص سینمای هالیوود در ژانر تخیلی است. آثاری که که اغلب آنها با الگوبرداری از « متروپلیس » دهه ی 20 میلادی ساخته شده اند و « ایلیزیوم » هم از این بابت تا حدود زیادی وام دار این اثر جذاب بوده است. آخرین فیلمی که با حال و هوایی " متروپلیسی " تا پیش از « ایلیزیوم » به اکران در آمده بود ، فیلم « سر وقت / In Time » با بازی جاستین تیمبرلک بود که البته با حال و هوایی متروپلیسی آغاز می شد و در نهایت روندی " رابین هودی " به خود می گرفت!
نقد فیلم:این فیلم برگرفته از نمایش نامه هملت است. کارگردانی بسیار خوب است و کارگردان خیلی خوب توانست از بازیگرانش بازی بگیرد به طور مثال بازی حامد کمیلی در این فیلم خیلی متفاوت بود و یکی از بهترین نقش هایی بود که توانست بازی کندولی بازی حامد کمیلی در فیلم های قبلی اش به نسبت فیلم تردید ضعیف تر است. در این فیلم کارگردان خوب توانسته از حامد کمیلی بازی خوبی بگیرد.
« سفر ستاره ای به سوی تاریکی » دوازدهمین فیلم براساس مجموعه داستانهای « سفر ستاره ای » می باشد که در سال 2013 بر پرده سینماها آمده است ( این مجموعه در ایران با نام « پیشتازان فضا » شناخته می شود ) . پیشینه این مجموعه هیجان انگیز و بسیار محبوب، به حدود نیم قرن پیش و سریال « سفر ستاره ای » باز می گردد که در آن زمان از تلویزیون پخش شد و خیلی زود توانست طرفداران بی شماری را بدست بیاورد. در واقع شاید بتوان نقش مجموعه « سفر ستاره ای » را حتی بیش از یک مجموعه ساده تلویزیونی در نظر گرفت چراکه این مجموعه نقش بسزایی در علاقه مند شدن مردم به دنیای نجوم و فضا در حدود نیم قرن پیش داشت. در آن دوران، کمتر کسی به جز دانشمندان و قشر تحصیل کرده ، از سیارات و نجوم و در مجموع، شرایط بیرون از جو کره زمین اطلاعات داشتند، ولی پخش سریال « پیشتازان فضا » و جذابیت های بصری آن باعث علاقه مند شدن بسیاری از مردم به علم نجوم شد؛ اتفاقی که شاید بتوان از آن به عنوان قدرت رسانه هم یاد کرد.
اما « سفر ستاره ای » پس از نخستین فصل موفقش در سالهای بین 1966 تا 1969، نتوانست توفیق مشابهی را تجربه کند و اگرچه این داستان همیشه محبوب و دوست داشتنی بوده ، اما هرگز نتوانست در حد و اندازه های نسخه اول این مجموعه موفق ظاهر شود تا اینکه در سال 2009 جی جی آبرامز نسخه ای تازه و پر زرق و برق را اینبار در قامت فیلم بلند سینمایی ، روانه سینماها کرد که این نسخه دقیقاً همان چیزی بود که طرفداران « سفر ستاره ای » منتظرش بودند! در نسخه سال 2009 ، « سفر ستاره ای » فیلمنامه خوب، جلوه های ویژه جذاب با رعایت المان های کلاسیک این مجموعه را به همراه داشت که توانست نظر مساعد اکثر طرفداران را به دست آورده و راه را برای ساخت قسمت های جدید فراهم آورد که حالا این اتفاق پس از 4 سال رخ داده و آخرین نسخه « سفر ستاره ای » با عنوان « سفر ستاره ای به تاریکی » به اکران درآمده است.
پس از اتفاقات قسمت قبل، کاپیتان جیمز تی کیرک ( کریس پاین ) جسور تر و بی باک تر از گذشته شده و تصمیم دارد تا صلح و امنیت را به هر قیمتی به کهکشان بازگرداند. کاپیتان کیرک در آخرین اقدام خود، به منظور نجات همراه همیشگی اش اسپاک ( زاخاری کویینتو ) و البته اهالی بومی سیاره نیبیرو که در حال سوختن و انفجار می باشد، خودش ، استارفلیت و حتی مجموعه یو اس اس اینترپرایز را با خطر امنیتی کم نظیری مواجه می کند که همین امر سبب می شود وی از طرف کاپیتان کریستوفر پایک ( بروس گرینوود ) خلع درجه شده و همچنین برای همیشه از اسپاک جدا شود. این تصمیم سخت گیرانه برای کیرک بسیار سخت و غیرقابل تحمل است اما دیری نمی پاید که استارفلیت هدف حمله یکی از اعضای خود به نام خان ( بندیکت کامبرباچ ) قرار میگیرد که افراد زیادی را به کام مرگ می فرستد. کیرک که در جریان این حمله عزیزترین فرد خود یعنی کاپتیتان پایک را از دست داده، از طرف فرمانده مارکوس ( پیتر والکر ) عنوان کاپیتانی را بازپس می گیرد و مامور می شود تا به همراه خدمه اش به سوی محل اقامت خان سفر کرده تا انتقام خودشان را از او بگیرند اما...
جهت توضیحات بیشتر بروی دانلود در زیر برچسب کلیک کنید تا به صفحه ای ادامه مطلب..بروید
گاهي به دلايل موفقيت «دودكش» و نكتهاي كه مورد غفلت واقع شده است زولبياي شيرين «دودكش» ميتوانست جاي قهوه تلخ «مادرانه» را در سفره افطار بگيرد گروه فرهنگي: طولاني شدن روزهاي روزهداري در تابستان و زمان كمي كه بعد از افطار تا نيمه شب باقي ميماند باعث شده است كه فقط سه شبكه تلويزيوني براي اين ماه مبارك سريال مناسبتي روي آنتن ببرند. اما تغيير ساعت افطار اگر در تعداد سريالها تاثير بگذارد، بعيد است سهمش در ميزان ديده شدن سريالها تغييري كند. به گزارش رجانيوز، در واقع موعد افطار هر ساعتي كه باشد، مجموعه پخش شده بعد از آن بيشترين اقبال را براي ديده شدن دارد. دليل اين امر هم واضح و مشخص است. جمع بودن خانواده دور سفره افطار و غالبا روشن بودن تلويزيون براي شنيدن بانگ اذان يكي از اين دلايل است. اهميت اين موضوع بدان حد است كه سال گذشته شايع شده بود مديران رسانه ملي تعمداً زمان پخش يكي از سريالهاي ضعيف ولي پرخرج خود را انداخته بودند به نزديكيهاي نيمه شب تا كمتر ديده شود و كمتر مورد نقد قرار بگيرد. غرض از گفتن اين مقدمه آن بود كه متوجه باشيم وقتي يكي از سريالهاي ماه رمضان علي رغم بيبهرهبودن از امتياز پخش در هنگام افطار ميتواند نزد مخاطبان مقبول بيفتد و نظر آنها را جلب كند، حتماً راه سختتري را پشت سر گذاشته است. مجموعه تلويزيوني «دودكش» از اين مسير عبور كرده است. اين مجموعه علي رغم اينكه ساعاتي بعد از موعد افطار پخش ميشود ولي توانسته است به دل مخاطبان بنشيند و خلاف رقيب افطاري خود كه با قصه تلخ و غير واقعياش شيريني خرما و زولبيا را خنثي ميكرد، ذائقه مردم را شيرين كند. اما دليل موفقيت دودكش چيست؟ آيا صرف طنز بودن آن است كه اگر اينچنين بود «خروس» هم بايد خوش ميدرخشيد؟ دودكش را ميتوان در دسته سريالهايي چون «پايتخت» قرار داد. پايتخت هم فقط بخاطر درونمايه طنزش به موفقيت دست پيد